داستان نویسی هم مانند کارهای دیگر قانون و قواعد مخصوص به خودش را دارد. پس قبل از شروع به نوشتن داستان باید با اصول نوشتن آشنا شد.
1- شخصیت اصلی:
که مانند پی و پایه ساختمان است و شناسنامه دارد. یعنی: دارای خصوصیات جسمانی، روحی و ویژگیهای فردی است. موقعیت خانوادگی و اجتماعیش مشخص است.
لزومی ندارد تمام ویژگیهای شخصیت اصلی در داستان آورده شود، همین که خودمان اطلاع داشته باشیم کافیست.
2- منطق:
دومین اصل داستان نویسی کوتاه، منطق است که باید بین اتفاقات و رخدادهای داستان وجود داشته باشد.
مثال: یک پستچی تازه کار زنگ خانهای را میزند، پسرکی آیفون را پاسخ داده و میگوید مادرش چند ساعت است که خوابیده. پستچی میگوید: “پس بیدارش کن”. کودک میگوید: “مادرم بیدار نمیشه”. پس پستچی وارد منزل شده و مادر را بیهوش در اطاق خواب میبیند. او به اورژانس زنگ میزند و دو نفر کادر پزشکی وارد منزل شده و مرگ زن را تأیید میکنند. پستچی از روی دلسوزی کودک را نزد خود نگه میدارد و مادر هم دفن میشود. به نظر شما آیا در این داستان منطق حاکم است؟ خیر. در این داستان پستچی اشتباه کرده وارد منزل میشود و به پلیس اطلاع نمیدهد. از طرفی کادر پزشکی اورژانس هم به پلیس اطلاع نمیدهند. درنهایت پستچی کودک را از آن خود میکند. اصلا در این داستان پای پلیس و بهزیستی به میان نمی آید. پس داستان مذکور داستانی منطقی نیست. بعبارتی اتفاقات داستان با عقل جور در نمیآیند.
3- موضوع:
عبارتست از مفاهیم انسانی که قابل درک برای انسان است. مثل: شجاعت، عشق، فداکاری، جهل، دانایی و …
آیا تا به حال بعد از خواندن داستان از خودتان پرسیدهاید که موضوع داستان چه بود؟ برای پاسخ به این سوال با من همراه شوید.
موضوع یکی از اصول داستان کوتاه است که ارتباط با شخصیت اصلی داستان دارد. بنابراین نویسنده موضوعی را برای داستانش انتخاب کرده و توسط شخصیت اصلی آن را به خواننده منتقل میکند. اگر داستان، شخصیت فرعی هم داشته باشد باید بگونهای بنویسد که موضوع در کنشها، رفتار و افکار شخصیت اصلی بروز کند نه شخصیت فرعی. پس اگر میخواهید بدانید موضوع داستانی که خواندهاید چه بوده است، به سراغ شخصیت اصلی بروید و با دقت بر روی او متمرکز شوید تا موضوع را دریابید.
4- پیام:
انتقال مفاهیم انسانی یا موضوع از طریق شخصیت اصلی داستان را پیام میگویند. پیام همان اثبات و تأیید موضوع است که در قالب یک جمله بیان میشود.
مثلاً : عشق بالاتر از ثروت است.
نادانی بدبختی می آورد. جنگ، رفاقت را از بین میبرد.
همیشه صداقت برنده است.
5- کشمکش:
این عنصر داستان کوتاه در تقابل دو نیروی ضد هم معنا پیدا میکند. کشمکش سوخت داستان و عاملیست که خواننده را به دنبال خود میکشاند. هر چه کشمکش در داستان بیشتر باشد، داستانمان مهیجتر و جذابتر خواهد بود.
انواع کشمکش:
-
انسان با انسان
در این نوع کشمکش شخصیت اصلی با انسانی دیگر در تقابل است. بعبارتی انسانی دیگر مانع رسیدن شخصیت اصلی به هدفش است.
مثال: جوانی میخواهد با دختر مورد علاقه خود ازدواج کند. اما خانواده دختر مخالف هستند.
مثال: فیلم عروس با بازی نیکی کریمی و ابوالفضل پور عرب.
-
انسان با حیوان
در این نوع کشمکش، شخصیت اصلی حداقل با یک حیوان درگیر میشود.
مثال: فیلم از گوربرگشته با بازی دی کاپریو. یک شکارچی که اموالش توسط دو شکارچی دیگر دزدیده میشود. از طرفی او در جنگل با خرسی درگیر میشود و این کشمکش سبب جذابیت فیلم میگردد. حتی این فیلم جایزه اسکار هم میگیرد.
-
انسان با طبیعت
شخصیت اصلی با عاملی طبیعی مانند ویروس، زلزله، آتشفشان و ….. سر جنگ دارد.
مثال: فیلم 127 ساعت که شخصیت اصلی که یک کوهنورد است به هنگام کوهنوردی دچار سانحه میشود و دستش بین دو صخره گیر میکند. او طی چند روز تلاش میکند تا خود را نجات دهد و سرانجام با قطع دست، مشکلش را حل میکند.
-
انسان با خود
در این نوع کشمکش شخصیت اصلی با خود درگیر است. عذاب وجدان، احساس گناه. درگیر در گذشته و آه و حسرت در این دسته جا میگیرد.
مثال: کتاب جنایات و مکافات داستایوسکی. در این کتاب دانشجویی به نام راسکولْنیکُف مرتکب قتل میشود. او بنا بر دلایلی که خودش هم نمیداند یک زن رباخوار و خواهرش را میکشد و جواهراتش را به سرقت میبرد. اما نمیتواند جواهرات را خرج کند و دچار وحشت و توهم میشود. از طرفی عاشق سونیا میشود که مجبور است خودفروشی کند.
-
انسان با جامعه
شخصیت اصلی در جامعه ای که در آن زندگی میکند در ستیز است. مثل سیاه پوستهای جامعه آمریکا که مدام از جانب سفیدپوستان مورد آزار و اذیت قرار میگیرند. در این نوع داستانها شخصیت اصلی سعی دارد که خود را از زیر سلطه سفیدپوستها نجات دهد.
مثال: کتاب کلبه عمو تُم. یک مزرعه دار دچار ورشکستگی میشود و مجبور میشود که یکی از بهترین بردههای خود و خانوادهاش را بفروشد. اما زن خانواده راضی نمیشود که از فرزندانش جدا شود بنابراین دست به فرار میزند.
فیلمهای دوازده سال بردگی، ملکه، رهایی از بردگی نمونههایی از این نوع کشمکش هستند.
-
انسان با نیروی ماوراء الطبیعه
بطورکلی ماوراء الطبیعه یعنی پدیده ای که از نظر علمی قابل درک نیست. روح، جن، خرافات و …. در این گروه قرار میگیرند. کشمکش این نوع داستانها بین انسان و خرافات و …. میباشد.
مثال: فیلم دیگران با بازی نیکول کیدمن.
در این فیلم قهرمان اصلی داستان که یک زن است در خانهای همراه با دو کودک پسر و دخترش زندگی میکند. همسرش هم در جنگ کشته شده است. کودکها دچار نوعی بیماری هستند که باید از نور دور باشند. بنابراین او سعی میکند از ورود هرگونه نور به خانه جلوگیری کند. داستان از جایی آغاز میشود که یک پیرمرد به همراه یک پیرزن و دختری جوان برای کار به آن خانه مراجعه میکنند.
-
انسان با فرازمینی ها
شخصیت اصلی با موجودات غیر زمینی و فضایی مواجه میشود.
مثال: فیلمهای جنگ ستارگان و میان ستاره ای
6- وحدت مکان:
وحدت مکان میتواند اختیاری باشد. یعنی داستان میتواند فقط در یک مکان یا بیشتر رخ دهد. مثلاً داستان فقط در یک اطاق یا کلاس درس و یا اتومبیل بیان شده باشد و یا مکان داستان از یک اطاق به یک کلاس و سپس به داخل اتومبیل تغییر کند.
7- وحدت زمان:
میتواند در داستان اختیاری باشد. داستان را میتوانیم در یک زمان خاص بیان کنیم. مثلا بیماری که روی تخت خوابیده و در بیمارستان است و یا در چند زمان داستان تعریف شود.
مثال: همان بیمار بعد از بهبودی به محل کارش میرود و مشغول روزمرگیها میشود.
8- وحدت موضوع:
اجباریست. یعنی در داستان فقط یک موضوع داریم. نه بیشتر.
مثال: همزمان نمیتوانیم روی فقر، سلامتی و عشق تمرکز کنیم. فقط یکی از این سه مورد میتواند محور اصلی داستانمان باشد. بعبارتی ما میتوانیم در داستان هر سه موضوع مطرح شده را داشته باشیم ولی فقط یکی از آنها باید برجسته شود.
9- بعد چه خواهد شد؟
آیا تا به حال داستانی خواندهاید که در پایان هر صفحه بخواهید بدانید بعد چه میشود و صفحهای دیگر را ورق بزنید؟ اگر ما داستانی بنویسیم که این اصل در آن رعایت شده باشد سبب جذاب بودن آن داستان برای خواننده خواهد بود. وگرنه اگر در خواننده حسی ایجاد شود که هیچ علاقهای به دانستن بقیه ماجرا نداشته باشد، داستان ما شکست خورده است. داستانهای معمایی-پلیسی یا فیلمهای اکشن و هالیوودی از این ویژگیها برخوردار هستند.
26 نظر
عالی و کاربردی بود.
موفق باشید
ممنون دوست عزیز
سلام
ممنون از مطلب آموزشیتون که خیلی روان نوشته بودید و مثل باقلوا خوانده شد.🌺
سلام ممنون
ممنون خیلی مفید بود.
خواهش میکنم
سلام
بخش معرفی فیلم ها رو دوست داشتم
بنظرم میتونه گسترش خوبی پیدا کنه
بطوریکه به نوعی فیلم ها رو هم تحلیل کوتاهی کنید که البته مقاله طولانی میشه و میتونه تو قسمتهای بعدی بیاد
بله درست گفتید. انشاء اله سر فرصت.
مطلب مفیدی بود.استفاده کردم.ممنون🙏🏻❤
مرسی عزیزم
موفق و نویسا باشید.
سپاس
موفق و نویسا باشید
سپاس
برای من که از قوانین داستان کوتاه نمیدونستم آموزنده بود. کوتاه و مفید موارد رو گفته بودید. ممنون
مرس لطف کردید
خیلی مفید بود. ممنون🙏🏻🌸
این که از مثالها استفاده کردید عالی بود. با مثالهای خوبتون، مخاطب موضوع رو بهتر درک میکنه.
خیلی ممنون از بازخوردتون
خسته نباشی زهراجان.
ممنون محدثه جان
متن جالب و کاربردی بود
سپاس
سلام خانم طوسی عزیز
مقاله کاربردی خوبی بود. فقط انگار چیزی در ابتدای متن گم بود، چیزی که منِ مخاطب را ترغیب به خواندن کند.
سلام. ممنون از نظرت
چه مقاله خوبی بود بانو جان
مثال هم که آوردید به یادسپاری کمک می کرد.
موفق باشین
مرسی دوست خوبم