به وب سایت
زهرا محقق طوسی
خوش آمدید

تاریخ سفر: اردیبهشت 96

سفر من با آژانس دالاهو بود

زمان سفرمن به کردستان مصادف شد با انتخابات ریاست جمهوری و انتخابات اعضای شورای شهر. بخاطر همین وقتی وارد سنندج شدیم هیاهوی انتخابات بود که البته بیشتر حول انتخابات شورای شهر میچرخید. ما و بقیه همسفرها عصر بعد از استراحت از هتل خارج شدیم و به سمت بازار سنندج به راه افتادیم و هر جایی هیاهویی برپا بود و کاندیداها مشغول صحبت کردن بودند و دست و هورا و …. چیزی که ما دیدیم بنرهای بسیار زیبای کاندیداها بودند. تصاویر کاندیداهای شورای شهر سنندج

بعد از دیدن سخنرانیها به سمت بازار رفتیم و گشتی در اون زدیم. مغازه‌های زینت آلات زیبایی رو دیدیم که متأسفانه همه اونها از چین وارد شده بودند. مغازه های زیورآلات

در یکی از روزهای گشت، بعد از خوردن ناهار دره نوردی داشتیم که حدود 5 ساعت طول کشید و بسیار سخت بود. قبل از حرکت لیدر به ما بستنی، آب معدنی و خوراکی شور داد که همراهمون باشه و مشکل پیدا نکنیم. من کفش مناسبی به پا نداشتم. البته کفشم بد نبود ولی به درد اون سنگ و کلوخها نمی‌خورد و پاهام درد گرفته بودند. مرتب این حس رو داشتم که انگشتان پاهام مجروح شدند و در حال خونریزیند.

من جوری دره نوردی میکردم که در قسمتی از مسیر تقریبا وسط افتاده بودم. نه میتونستم جلوییها رو ببینم و نه اونهایی که پشت سرم بودند و یکهو اطرافم هیچکس نبود و این باعث ترس و وحشتم شد. چون هوا داشت کم کم تاریک میشد و من میترسیدم جانوری روبروم سبز بشه.

نمیدونم کمی به عقب و جلو حرکت کردم تا به زوج جوانی که پزشک بودند و همسفر ما بودند برخوردم و خیالم راحت شد. با توجه به اینکه آب معدنی هم تمام شده بود اونها به من قدری آب دادند و من هم خوردم و نفسی تازه کردم. بعد کم کم بقیه گروه رسیدند.دره نوردیزیباییهای طبیعت کردستان

یکی از قسمتهایی که رفتیم، اورامانات بود. همینطور که در عکسها می بینید خونه ها بصورت چند طبقه و پلکانی در دامنه کوه قرار دارند. بالا رفتن از سربالاییها بسیار سخت و نفسگیر بود.

اورامانات

مقبره پیر شالیار در اورامانات قرار داره و هر ساله مردم محلی در اردیبهشت و بهمن در این محل جمع میشند و شروع به برپایی جشن و شادی میکنند. البته گردشگران علاقمند هم به این جمع ملحق میشند. پیر شالیار یکی از موبدان زرتشتی بوده.مقبره پیر شالیار و مناظر اطراف

بعد از ظهر یکی از روزها به دریاچه زریوار در سنندج رفتیم و سوار قایق شدیم و بعد برای خوردن شام که ماهی کبابی بود به رستورانی در همون نزدیکی رفتیم. دریاچه زریوارشام در کنار زریوار

روز اول که به سنندج رفتیم وارد خانه کرد شدیم. این عمارت نمادی از هویت فرهنگی قوم کرده و از با ارزشترین آثار فرهنگی و تاریخی کردستان هست و یکی از قدیمی ترین بناهای سنندجه. این بنا توسط آصف اعظم در دوره صفویه احداث شده و بزرگترین موزه مردم شناسی مربوط به یک قوم در ایرانه.

از اونجا که سنندج در منقطه سرد و کوهستانی قرار داره این خونه به صورت دو طبقه و مکعب شکل ساخته شده که مناسب آب و هوای اون منطقه است. بخش اصلی خونه به دلیل جذب آفتاب و گرمای بیشتر در زمستون، رو به قبله ساخته شده و دیوارها هم دوجداره هستند.خانه کرد یا آصف وزیری

در مسیر سنندج به مریوان روستایی هست به نام نگل که در اون مسجدی ساخته شده و در مسجد هم قرآنی نگهداری میشه که گفته میشه در زمان خلیفه سوم نوشته شده. گفتنیه که این قرآن به همراه کتب تاریخی و با ارزش در صندوقچه ای بوده که سالیان قبل چوپانی اون رو از زیر زمین بیرون میاره. ما بعد از بازدید از مسجد و قرآن، برای دادن رای ریاست جمهوری به مدرسه ای در همون نزدیکی رفتیم.قرآن نگل

و بالاخره ناهار روز آخر رو در هتل شادی سنندج خوردیم و به طرف تهران حرکت کردیم.هتل شادی سنندج

بعضی از تصاویر توسط همسفران گرفته شده است.

 

این مطلب را برای دوستانتان ارسال کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شاید برایتان مفید باشد