خاطرات و عکسهای ماسال

تاریخ سفر: تیر 98

ما صبح زود از میدون ونک راه افتادیم و نزدیک قزوین برای خوردن صبحانه وارد رستوران شدیم که بصورت منو باز بود. بعد از خوردن صبحانه راه افتادیم و حدود ظهر به شالما کوه در ماسال رسیدیم. اقامتون در خونه محلی بود. این رو بگم که سفر ماسال با تور، سفری دو روزه هست و اکثرا محل اقامتشون هم خونه محلیه. خونه محلی تازه ساز و دو طبقه بود ولی متاسفانه کولر نداشت. هوا هم خیلی گرم بود. تقریبا همه افراد چه خانم و چه آقا در تردد بودند و من بخاطر حجابم اذیت شدم. گهگاهی هم حشرات موذی رویت میشدند بخصوص شب به هنگام خواب. تمام وعده های غذایی با تور و در همون خونه محلی بود.در مسیر منجیل-رودبارمحل اقامتمون در خونه محلی

ناهار در خونه محلی

بعد از خوردن ناهار و استراحت، بعد از ظهر آماده گشت در اطراف شدیم. افراد در دو مینی بوس قرار گرفتیم و مقداری از راه رو با ماشین رفتیم و بعد از پیاده شدن، پیاده روی شروع شد. خب من از کسانی که اهل سفر هستند شنیدم که ماسال دست کمی از سوییس نداره. من که سوییس نرفتم ولی میتونم بگم که طبیعت ماسال بسیار زیبا بود و البته مسیر پیاده روی سختی هم داشت. چون هم سربالایی داشت و هم زمین بصورت سنگلاخ بود.مسیر پیاده روی و مناظر اطراف

شب هنگام خسته و کوفته از راه رسیدیم و ما خانمها به طبقه بالا رفتیم و اونها که زبل تر بودند به سراغ حمام رفتند. آقایون هم یا در طبقه پایین بودند و یا در حیاط. شب غذای نونی داشتیم. دقیقا یادم نیست غذا چی بود ولی تو لیست غذاها میرزاقاسمی و باقلاقاتق و سبزی پلو ماهی و … بود. همراه غذا هم زیتون و سیر ترشی بود. تقریبا اواخر شب گشتی در روستا زدیم و کمی ستاره ها رو نگاه کردیم. که البته روستا خیلی تاریک بود و بعد وارد یک قهوه خونه شدیم و چای همراه با نون خامه ای خوردیم. بعد به خونه برگشتیم و بعضی از خانمهای محترم مشغول صحبت کردن شدند و تو اون شرایط خیلی سخت تونستم بخوابم. نیمه های شب رعد و برق شد و بعدش هم بارون و هوا سرد شد. روز دوم بعد از خوردن صبحانه به روستاگردی پرداختیم. هوا خیلی گرم بود و مسیر هم طولانی ولی هموار بود. بعد به نزدیکی یک آبشار رسیدیم و همسفرها کمی آب بازی کردند و هندوانه‌ای هم خوردیم. بعد به سمت خونه راه افتادیم و بعد از خوردن ناهار راهی تهران شدیم و کتاب سفری دیگر بسته شد.روستاگردی در شالما کوه

بعضی از تصاویر متعلق به همسفران است.